ساقيا داني که مخموريم در ده جام را

شاعر : سنايي غزنوي

ساعتي آرام ده اين عمر بي آرام راساقيا داني که مخموريم در ده جام را
خام در ده پخته را و پخته در ده خام رامير مجلس چون تو باشي با جماعت در نگر
انده پيشي و بيشي تيره کرد ايام راقالب فرزند آدم آز را منزل شدست
ساقيا در ده شراب ارغواني فام رانه بهشت از ما تهي گردد نه دوزخ پر شود
کار کار خويش دان اندر نورد اين نام راقيل و قال بايزيد و شبلي و کرخي چه سود
ننگ و نامي نيست بر ما هيچ خاص و عام راتا زماني ما برون از خاک آدم دم زنيم